مانـدهـ ام چگونـه تـو را فرامـوش کنـم
اگر تـو را فـراموش کنمـ بـایـد ...
سال هایــے را نـیز که بـا تـو بودهـ ام فـراموش کنـم
دریـا را فراموش کنم
و کافـه هاے غـروب را
بـاران را ...
اسب هـا و جادهـ هـا را
بـاید دنـیا را ...
زندگے را ...
و خودم را نیـز فراموش کنم
تـو بـا همه چیز ِ من آمیختـه اے ...!